یکی از داستانهای بسیار معروف شناخته شده در رابطه با تولد مسیح، روایت انجیل متی از “سه مرد دانا” ی شرقی (Three wise men/ Three Magi) است. که ستاره تولد مسیح نجات دهنده و پادشاه یهودیان را در آسمان دیدند و راهی طولانی را از شرق تا اورشلیم پیمودند تا مسیح تازه متولد شده را بیابند و هدایای خود را تقدیم او دارند. داستان این سه نفر در انجیل متی با نام The Magi ماگی ها روایت گردیده است ولی بعدها به دلایلی شاید به عمد و یا به دلیل بی معنا و غریبه بودن واژه “ماگی” برای خواننده عام، داستان “ماگی ها” نام های دیگری یافت از جمله معروفترین این نامها همین عبارت استفاده شده در بخش ابتدایی مقاله “سه دانای شرقی ” Three wise men و یا همچنین عنوان “سه پادشاه از شرق” Three kings from east است که عنوان نخست شایع ترین عنوان برای روایت داستان در دنیای امروز مسیحی است. امروزه در جشنهای کریسمس و تولد عیسی مسیح این داستان نیز به عنوان بخشی از سنتهای مرتبط با تولد مسیح جشن گرفته می شود. که در زیر می توانید تصاویری از مراسم مرتبط با این داستان را ببینید.
لازم به ذکر است که انجیل متی Gospel of Mattew در میان انجیلهای چهارگانه شناخته شده Canonical gospels تنها انجیلی است که به نقل این روایت می پردازد و البته در کل نیز تنها انجیلی است که به جزئیات تولد، تعمید، مرگ و رستاخیز عیسی مسیح پرداخته است. توافق عمومی بر این است که این انجیل که تقریبا در اواخر قرن اول میلادی جمع آوری شده است قدیمی ترین انجیل بین چهار انجیل است اگرچه در این که براستی متیو Mattew یکی از حواریون مسیح آن را نوشته باشد تردیدهایی وجود دارد. این انجیل به دلیل حالت شعرگونه و روانی متن و داستانهای آن بسیار در میان مسیحیان محبوب است.
عکس 1. سه مغ، موزاییک بیزانسی 565 میلادی کلیسای سنت آپولینار نووو، راونا، ایتالیا (در قرن نوزدهم بازسازی شد). همانطور که در اینجا هنر بیزانس معمولاً مجوس را با لباس ایرانی که شامل شلوار، شنل و کلاه فریجی است به تصویر میکشد.
آنها با هرود حاکم رومی اورشلیم ملاقات می کنند و پیشگویی خود را بر او بازگو می کنند و از او می خواهند تا بگوید این پادشاه یهودیان کجا زندگی می کند. هرود با شنیدن داستان شگفت انگیز آنها کاهنان یهود را احضار می کند و از آنها می پرسد مسیح شما در کجای این سرزمین ظهور خواهد کرد و آنها می گویند مطابق پیشگویی ها این نقطه بیت اللحم Bethlehem خواهد بود. هرود از ماگی ها (آن سه مرد دانا) می خواهد که به سوی بیت اللحم حرکت کنند و اگر کودک را یافتند به او اطلاع دهند تا او نیز به کودک ایمان آورده و او را گرامی دارد. آن سه ماگی به بیت اللحم می روند و مسیح را می یابند و هدایای خود را تقدیم او می دارند ولی مطابق یک شهود محل تولد و کودک را به هرود معرفی نمی کنند و از راهی که آمده اند به سوی شرق باز می گردند
نخست توضیح کوچکی در رابطه با کلمه به کار رفته برای این سه نفر در انجیل متی یعنی “ماگی” بدهیم که بدلیل نامانوس بودن واژه برای مخاطبان غربی حذف گردیده و عبارت “سه مرد دانا” جایگزین گشته است. این هم ترجمه متن اصلی از انجیل متا باب دوم بند یکم: «چون عیسی در ایام هیرودیس پادشاه در بیت لحم یهودیه تولد یافت ناگاه مجوسی چند از مشرق به اورشلیم آمده گفتند: کجاست آن مولود که پادشاه یهود است زیرا که ستاره او را در مشرق دیدهایم و برای پرستش او آمدهایم.
و این هم متن اصلی انگلیسی:Matthew 2:1-12
After Jesus was born in Bethlehem in Judea, during the time of King Herod, Magi from the east came to Jerusalem and asked, Where is the one who has been born king of the Jews? We saw his star when it rose and have come to worship him
جالب اینجاست که تعداد این مردان در منابع میحی ذکر نشده است ولی تقریبا حتی در قدیمی ترین تصاویر آنها سه نفر ترسیم شده اند که امروزه به نامهای گاسپر، ملچیور و بالتازار مشهورند. و اما این کلمه “ماگی” که در ترجمه های انجیل متی به فارسی “مجوس” ترجمه شده است از کجا ریشه گرفته است؟ در خارج از سرزمین ایران برای نخستین بار با کلمه “ماگوس” و جمع آن “ماگی” در آثار هرودت تاریخ نگار یونانی می بینیم. (تاریخ نگاری که اگرچه غرب پدر تاریخش می داند ولی نگاه سرشار از تعصب و عدم بی طرفی او در روایت تاریخ، روایتهای او را در رابطه با ایران زمین به دلیل جنگهای ایران و یونان با تردید جدی مواجه می سازد.) هرودت ۵۲۰ سال پیش از میلاد مسیح و شش قرن قبل از نوشته شدن انجیل متی واژه “ماگوس” را با دو معنا به کار می برد نخست آن را به عنوان تیره ای از مردم ماد مطرح می سازد و سپس از ماگی ها به عنوان طبقه ای مقدس در ایران زمین نام می برد ولی دیگر اشاره ای به قومیت آنها نمی کند.
تقریبا امروز این توافق وجود دارد که این واژه برگردان یونانی کلمه “مغ” پارسی است که بعدها در زبان لاتین نیز همان شکل یونانی خود یعنی ماگوس را حفظ کرده و در زبان عربی نیز “مجوس” تلفظ گردیده است. اعراب نخست این واژه را برای طبقه روحانیان در ایران و سپس آن را برای تحقیر و متفاوت دانستن ایرانیان برای همه آنها به کار بردند. فارغ از آن که دانش ورزی و خرد یک تاریخ با این واژه همراه بوده است. به نظر می رسد کلمه “مغ” نخستین بار در متون ایرانی در بند ۷ فرگرد ۳۳ یسنا از زبان زرتشت ذکر گردیده باشد که: «ایمزدا – ای بهتر از همه – در اندیشهام راه یاب تا به درک تو نایل شوم، زیرا آرزومندم در پرتو راستی و پاک منشی بتوانم شنوندگان و پیروانی را خارج از انجمن مغان به دست آورم. بشود که همه ما به وظایف و تکالیف خود درباره خدا و مردمان آشنا و روشن شویم».
گزنفون دیگر تاریخ نگار یونانی که تنها ۵۰ سال پس از هرودت می زیسته و کتاب سایروپدیا یا کورش نامه اثر اوست نیز “ماگی” را به عنوان طبقه ای مذهبی که حتی وظیف تربیت شاه را به عهده داشته اند ترسیم نموده است. در اکثر واژه نامه های انگلیسی کلمه ماگی معادل با طبقه ای روحانی در میان ایرانیان معنا شده است. دیکشنری وبستر این گونه ماگی را معنا کرده است:
Magi.1 : a caste of priests, philosophers, and magicians, among the persians; hence, any holy men or sages of the East
به نظر می رسد به صورت تاریخی “مغان” با یک آیین، خرد و نیروهایی معنوی پیوند خورده اند. کلمات زیر در زبان انگلیسی همه از ریشه “مغ”= “ماگوس” استخراج گردیده اند که خود نشان از نقش اسرارآمیز و نیرومند اسطوره مغ در جهان باستان دارد: جادوگر Magician ؛ جادو Magic ؛ جذب کننده Magnet؛ عالی و باشکوه Magnificent؛ بزرگی Magnitude ؛ بلندمرتبگی ذهن Magnanimity
و اما نگاهی داشته باشیم به نخستین تصاویر “سه ماگی” یا “سه مغ” در هنر مسیحی و ببینیم آیا تصویری که امروزه به عنوان سه خردمند شرقی به صورت پادشاه یا مرد عرب نمایش داده می شود تا چه اندازه با روایت نخستین این افسانه همساز است؟ نکته مهم در این بازشناسی می تواند دانستن یکی از مهمترین شناسه های مغان که بسیاری امروزه آنان را پیروان میتراییسم یا آیین مهر می دانند باشد و این شناسه کلاه مغان و یا آنگونه که امروز معروف است کلاه میتراست. این کلاه امروز در غرب به عنوان کلاه فریژی phrygian cap شناخته می شود و آن را لیبرتی کپ liberty cap یا کلاه آزادی نیز می نامند که به دلیل استفاده از این کلاه سرخ رنگ توسط گروهی از آزادی خواهان و هنرمندان در جریان انقلاب فرانسه بود.
سر آتیس با کلاه فریجی (مرمر پاری، قرن دوم میلادی).
نقش برجسته سه ماگی با کلاه فریجی در موزه واتیکان قرن 3 میلادی
میترا در حال قربانی کردن گاو با کلاه فریجی در موزه لوور سال 150 میلادی
چیزی که آشکار است وجود کلمه مغ “ماگوس” در ایران و تاثیر آن بر فرهنگ پارسی است. کلمه کلاه گبرگی که اشاره به همین کلاه مهری است در شعر پارسی واژه ای شناخته شده است. این بیت از عطار نیشابوری در منطق الطیر: هم کلاه گبرگی انداخته هم ز ترسایی دلش پرداخته
یا این عبارت از الرساله العلّیه تالیف کمال الدین حسین کاشفی سبزواری از متکلمین قرن ۹ و ۱۰، ص ۶۳: «آوردهاند که مجوسی به مسجد الحرام درآمد [زُنّار برمیان بسته] کلاه گبرکی بر سر، به تفرج گِرد خانه کعبه میگشت. قدری آب دهن دید که بر دیوار کعبه افکنده بودند، آن را محو کرد و از مسجد بیرون آمد. باد رحمت از مَهَب عنایت بوزید و کلاه از سرش برِبُود، چندان که از عقب بدوید بدان رسید. متعجب بماند که ناگاههاتفی آواز داد که: تو قدری آبِ دهن بر دیوار خانه ما نپسندیدی، ما نیز علامت کفر بر سر تو نپسندیدیم؛ آن گبر که این حال دریافت زُنّار ببرید و به شرف اسلام رسید»
یا ابیات بسیار جالبی از حافظ که شناخت حافظ از کلاه سرکج و شکسته مهری “گبرکی” و تعلق خاطر وی به بعد عرفانی آیین مغان را آشکار می سازد:
به باد ده سر و دستار عالمی، یعنی کلاه گوشه به آیین دلبری بشکن
یاد باد آنکه نگارم چو کله بشکستی در رکابش مه نو پیک جهان پیما بود
نه آنکه طرف کله کج نهاد و تند نشست کلاهداری و آیین سروری داند
صوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه به دو جام دگر آشفته شود دستارش
یغمای عقل و دین را بیرون خرام سرمست بر سر کلاه بشکن، در بر قبا بگردان
بند برقع بگشای ای مه خورشید کلاه تا چو زلفت سر سودا زده در پا فکنم
در رابطه با حافظ و مغان چنان ابیات زیاد است که خود نوشتاری دیگر می طلبد ولی تنها به این بیت بسنده می کنم که: بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند پیر ما هرچه کند عین عنایت باشد
مخلص کلام آن که کلاه کج مهری در ادبیات پارسی شناخته شده است و ارتباط آن با آیین مغان و کیش مهر قابل بررسی است.
و اما بررسی تصویر سه ماگی “سه مغ” در قدیمیترین آثار هنری از قرون اولیه تولد مسیح پیش از تغییر شکل این تصاویر به صورت سه پادشاه و یا سه مرد با پوشش عربی :نخستین تصویر، یکی از نخستین ترسیم های به جا مانده شناخته شده از قرون ابتدایی مسیحیت “قرن دوم تا سوم میلادی” است که به صورت یک تندیس در موزه واتیکان (رم) نگهداری می شود که تصویر آن را در زیر می توانید مشاهده کنید.
تصاویر سه مغ پارسی به سه پادشاه و این اواخر با در نظر گرفتن منشا شرقی آنها سه مرد دانا از شرق و اغلب با لباس عربی ترسیم شده اند و البته دشمنی کلیسا با میتراییسم و کلیه نمادهای آن نیز در محو منشا راستین سه مغ بی تاثیر نبوده است. ولی در منابع تاریخی نیز علاوه بر تصاویر روشن گر فوق و ارتباط معنایی روشن کلمه ماگی و مغ به صراحت از پارسی بودن این سه مغ سخن به میان امده که مهمترین این اشارات در نوشته های پرودنتئوس Aurelius Prudentius Clemens شاعر رومی در قرن سوم و چهارم میلادی، کلمنت اسکندریه Clement of Alexandria کشیش و فیلسوف قرن دوم و سوم رومی و جان کریسوستوم John Chrystostom از مهمترین بنیانگزاران کلیسا در قرن ۳ و ۴ میلادی است که تمامی آنها به وضوح از پارسی بودن سه ماگی سخن گفته اند
به نظر می رسد داستان مغان ایرانی و مهر کیشی که ستاره تولد مسیح را دیدند و به سفری طولانی مبادرت ورزیدند به مرور زمان و به دلایل بسیار از جمله دشمنی کلیسا با آیین مهر که عناصر مشترک بسیاری داشتند و بسیاری از سنتهای کلیسا از این آیین به عاریت گرفته شد سبب تغییر هویت بازیگران واقعی داستان در تاریخ و سنتهای مسیحی گردید.
مارکوپولو جهانگرد مشهور ونیزی نیز در سفرنامه خود مدعی شده است که قبر این سه مغ ایرانی در نزدیکی ساوه در جنوب تهران واقع است. او می نویسد:
In Persia is the city of Saba, from which the Three Magi set out and in this city they are buried, in three very large and beautiful monuments, side by side. And above them there is a square building, beautifully kept. The bodies are still entire, with hair and beard remaining
در پارس شهری به نام سبا وجود دارد که سه ماگی در کنار یکدیگر در قبرهایی بزرگ با بنای یادبودی زیبا مدفونند. بر بالای قبر آنان بنایی چهارگوش قرار دارد که به خوبی حفظ و نگهداری شده است. بدنهای آنان کاملا سالم حفظ گردیده به گونه ای که ریش و موهای آنان سالم مانده است.” و البته او تنها کسی نیست که مدعی است مقبره این سه ماگی را مورد شناسایی قرار داده است.
امروزه دنیای مسیحیت باور دارد که معبدی که استخوانهای سه ماگی را در خود حفظ کرده است در آلمان و در کلیسای شهر کلن Cologne واقع است. این استخوانها نخست توسط سنت استراگیوس اول Saint Eustorgius I از کنستانتینوپولیس به میلان آورده شد و سپس توسط فردریک بارباروسا Frederick I Barbarossa امپراتور روم به اسقف شهر کلن آلمان پیشکش شد و از آن روز در کلیسای این شهر نگهداری می شود.
در پایان این نوشتار تنها ذکر این نکته را لازم می دانم که در رابطه با تصاویر یافت شده در قرون اولیه مسیحی و در دخمه هایی که آنها را مهرابه های میترایی می دانند یک نظریه نیز وجود دارد که معتقد است اصولا این تصاویر منشایی مهری دارند و بر تولد میترا و یا پیامبری به نام مهر دلالت می کنند. و برخی داستانهای تولد مسیح در سنتهای مسیحیت اصولا از منابع مهری و میترایی که رقیب مسیحیت در آن دوران بوده اقتباس گردیده است. ارنست رنان مستشرق با اشاره به این رقابت می نویسد چه بسا اگر مسیحیت در این رقابت پیروز نمی شد نیمی از جهان امروز میتراییست بود. این نظریه در حال حاضر تنها در حد یک نظریه است و طبیعتا مخالفان سرسختی در دنیای مسیحی دارد.
بدون دیدگاه